تعدادصفحه 5
در حالى كه فلسفه سياسى جديد، محور سياست را »قدرت« قرار داده است و وجه تمايز آن از ساير علوم اجتماعىو فعاليتهاى بشرى، پرداختن و موضوعيّت دادن به قدرت است، متفكران و انديشمندان مسلمان با الهام از آيات قران وتعاليم اهل بيت سياست را از مقوله »هدايت« دانسته، معتقدند سياست بخشى از هدايت كلى و جامع و فراگيرى است كه دينمتكفل و متضمن آن شده و هدف آن رشد و تعالى انسان و فراهم نمودن زمينه براى شكوفائى و فعليت يافتن استعدادها وتوانمندىهاى افراد جامعه است ؛ لذا حكومت و سياست مطلوبيت ذاتى ندارد! ولى از آنجا كه در جهتگيرى كلى جامعه وهدايت عمومى، مهمترين نقش و تاثير را دارد، اسلام به آن اهتمام فراوانى نموده و آن را از شئون انبياء و در صلاحيتانسانهاى برگزيده الهى قرار داده است. حضرت امام خمينى (قدسسره) كه علاوه بر تبيين نظرى مبانى حكومت دينى،بنيانگذار عملى و معمار نظام سياسى اسلام در عصر جديد بودند، در تعريف و توضيح سياست هماهنگ با مبانى اسلامىمىفرمايد:
»سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد. تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و آنهإ؛ّّرا هدايت كند به طرف آن چيزى كه صلاحشان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است و اين مختص به انبياء است و به تبع آنها به علماىبيدار اسلام.«
2 - با وجود اشتراك نظر در اصل مفهوم سياست يعنى مديريت كلان جامعه و يا آيين كشوردارى، به لحاظ اهداف، مبانىاعتقادى و نوع نگرش به سياست، تلقى و نگاه متفكران مسلمان با نظريهپردازان غربى نسبت به سياست از چهار جهتتفاوت و افتراق دارد:
اول. از جهت جهان بينى و مبانى و اصول اعتقادى و فكرى و زير ساز سياست (مانند نوع نگرش به هستى و انسان وابزارهاى شناخت و معرفت). اعتقاد به توحيد ربوبى و انحصار حاكميت به خدا و تعريفى كه اسلام از انسان و جايگاه وتوانمندىهاى او دارد اقتضاء سياست و حكومتى را مىنمايد كه كاملاً متفاوت است با آنچه تفكر و انديشه مبتنى بر اومانيسمو مدرنيسم طلب مىكند؛
دوم. از جهت متد و خط مشى و روند اجراء و به تعبير ديگر، تفاوت در ساختار و مُدل حكومت و اركان اساسى نظامسياسى؛
مبلغ قابل پرداخت 5,000 تومان
برچسب های مهم